روزی که معجزه زندگی من رخ داد
سلام الان که اینو می نویسم 2 روز از روز وقوع بزرگترین معجزه زندگی من رخ داد می گذره. تمام هفته گذشته رو به تلخی گذروندم. همش فکرای عجیب غریب میومد سراغم. پریود نمی شدم. اعصابم خورد بود. با همه بد اخلاق بودم. زود رنج شده بودم. دردهای پریود داشت منو از پا در می آورد اما باز هم به خاطر کار باید از خونه بیرون میومدم. روز یکشنبه بعد از ظهر به علت سر درد بیش از حد که داشتم میخواستم قرص بخورم به پیشنهاد مامانم و دوستای نی نی سایتیم بی بی گذاشتم که منفی بود. بلافاصله بعد از دیدن جواب بی بی قرص خوردم. رفتم به کارام رسیدم. همش احساس ضعف می کردم. گرسنه نبودم. فقط ضعف داشتم. هی شکلات می خوردم کیک میخوردم. اما دوباره 1 ساعت بعد بازم ضعف داشتم و همون ...
نویسنده :
مریم
15:05